امروز 25 اردیبهشت محمد ما 50 روزه شد و منم امدم تا کمی از پسری بگم.
روز 8 به دنیا اومدنش ناف بچم بعد از حمام عصرش افتاد.
روز 7 اردیبهشت هم توی یک ماه و یک روزگی بردیم برای ختنه و به روش حلقه دکتر متخصص ارولوژی که اسمشو الان یادم نیست ختنه کرد.
و بعد از 8 روز دقیقا روز مبعث حلقش افتاد و بچم راحت شد.
هنوز برنامه خوابش تنظیم نشده و بیشتر وقتا که بیداره گریه میکنه و میخواد بغل باشه و دکتر گفته که احتمالا رفلاکس پنهان داره ولی فعلا دارو نداده.
از 40 روزگی هم بچم میخنده و لبخندای کجکی میزنه که دل منو اب میکنه
مه یاس:
توی سرای محله که خیلی نزدیکمونه اسمش رو نوشتم کلاس خلاقیت در اصل میخواستم نقاشی بنویسم که تشکیل نشد و همون خلاقیت نوشتم و مربیش گفت که نمایش خلاق هم بنویسم که دقیقا بعد کلاس خلاقیت هست . منم نوشتمش و خودش که خیلی راضیه منم راضی هستم چون روزای یکشنبه و سه شنبه ساعت 2 تا 5 کلاسه و منم یک نفس راحتی میکشم و یکم استراحت میکنم. متاسفانه چون مه یاس روزا نمیخوابه نمیذاره منم بخوابم و منم کم خوابی دارم.
دیگه اینکه حسابی وقتمون پر شده
مه یاس کلاس اولی...
برچسب : نویسنده : ourdearbaby بازدید : 106