دختر عزیزم کلاس اولی شده. مدرسه میره. سرعت گذشت زمان باورنکردنیه. یک روزی باردار بودم و با شوق و ذوق وبلاگ برای بچم درست کردم و الان بچم مدرسه میره. مستقل شده و در همه کارها نظر و عقیده خودش رو داره. گاهی وقتا از دستش حرص میخورم. بی نظمه و سر بر داداشش میذاره. ولی دیکته اش بیسته و درسش خوبه. معلمشون ازش خیلی راضیه. دوست دارم صبورانه تر باهاش برخورد کنم. امیدوارم خدا کمکم کنه.
ماه اسفند و سی روز دیگه تولدشه و از الان لحظه شماری میکنه. محمد هم ششم فروردین سه سآلش میشه ولی هنوز پوشکیه. ..
البته تقصیر خودمم هست خیلی تنبلی میکنم. خداراشکر مه یاس خیلی مستقله و همه کارا و تکالیفش رو خودش انجام میده و من همچین کاری به اون صورت ندارم. صبحا حدودا ۷ و ربع بیدار میشه و آماده میشیم میریم مدرسه که خیلی نزدیکه. ظهر هم ۱۲ و ربع تعطیل میشه و میرم دنبالش . میاد ناهارش آمادست میخوره و میشینه پای مشقاش و بعد هم بازی و تا شب که بین نه و نیم تا ده و نیم بخوابه.
امیدوارم که سال خیلی خوبی پیش روی همه باشه.به امید سلامتی و شادی
مه یاس کلاس اولی...برچسب : نویسنده : ourdearbaby بازدید : 73